| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
یک فرهنگ سازمانی شادیمحور چه مزیتهایی دارد؟
یکی از سوالات محوری و کلیدی که در ارتباط با راههای توسعه شادکاری در سازمانها مطرح است حول محور فرهنگ سازمانی حامی شادکاری متمرکز میشود. تجربه نشان داده که حتی اگر شرکتی بتواند بهترین کارکنان را جذب کند و بهترین دستمزدها را به آنها پرداخت کند باز هم بدون داشتن یک فرهنگ سازمانی مبتنی بر شادی نخواهد توانست کاری از پیش ببرد و از تمام پتانسیلهای نهفته در نخبگانی که برای آن شرکت کار میکنند بهرهمند شود.
حال سوال اینجاست که یک فرهنگ سازمانی شادیپرور چه مزیتهایی دارد و چگونه میتوان شادی را به فرهنگ سازمانی تزریق کرد؟ در ادامه به چند نکته در این زمینه اشاره خواهد شد:
▪️احساس شادی در کار را به بالا بودن دستمزدها ارجحیت دهید
تحقیقات نشان داده که برای ۳۶ درصد داوطلبان تصدی مشاغل در آمریکا، کار کردن در یک محیط شاد، بر بالا بودن سطح دستمزد اولویت دارد. از سوی دیگر مشخص شده که ادامه فعالیت موثر کارکنان برجسته و کارآمد در یک شرکت، وابستگی زیادی به وجود و استمرار جو شادی و رضایت از کار در آن شرکت دارد.
▪️فقط استعدادهای برتر را استخدام کنید
تحقیقات جدید در آمریکا نشان داده که تنها ۴۰ درصد از کسانی که در سال ۲۰۱۷ در مشاغل جدیدی مشغول به کار شدهاند از شغل جدیدشان رضایت دارند و ۶۰ درصد دیگر از شغل جدیدشان خوششان نمیآید و از کار کردن احساس شادی ندارند. تحقیقات دیگر نیز حکایت از آن دارد که هزینههای ناشی از اشتغال افراد در مشاغل بد و ناشاد، ۵/ ۲برابر دستمزدی است که باید به آنها پرداخت شود.
بنابراین استخدام بهترین نیروها و فراهم آوردن محیط کاری شاد برای آنها میتواند هزینههای ناشی از اتلاف نیروی انسانی در محیطهای کاری ناشاد را به حداقل برساند.
▪️جو مثبت را در سازمانها گسترش دهید
شرکتهایی که جو سازمانی مثبت و شادی را برای کارکنانشان فراهم میآورند تا ۱۰درصد بر رقبای خود برتری دارند و به شکل کمهزینهتری کارکنانشان را تشویق میکنند. به عبارت بهتر، تقویت بنیانهای شادکاری در سازمانها راهی است برای کاهش نیاز به مشوقها و پاداشهای مالی جهت انگیزهبخشی به کارکنان.
▪️پس از تعیین اهداف، کارکنانتان را به سمت تحقق آنها سوق دهید
یکی از مشکلات اساسی بسیاری از شرکتها به ویژه شرکتهای کوچک این است که آنها یا فاقد اهداف سازمانی مشخص هستند یا اینکه کارکنانشان به سمت اهداف مقرر حرکت نمیکنند. تعیین اهداف و خیز برداشتن کارکنان به سمت آن اهداف میتواند احساس مثبتی را در افراد به وجود آورد و باعث شود تا کارکنان در همه حال احساس مفید بودن کنند و احساش شادی در کار در آنها تقویت شود.
▪️کارکنانتان را به کار تیمی دعوت کنید
یکی از بهترین راهها برای ایجاد و تقویت روحیه شادی در کار و مثبت اندیشی در میان کارکنان یک سازمان این است که آنها را در قالب تیمهای کاری سازماندهی کرد و به سمت جلو حرکت داد.
تجربه نشان داده که فعالیت افراد با قابلیتها و مهارتهای گوناگون در قالب تیمهای کاری میتواند موجب تعامل هر چه بیشتر بین آنها شود و همین مساله باعث شادکاری و مثبت اندیشی حداکثری افراد در محل کار و در نهایت موجب افزایش چشمگیر بهرهوری بین آنها میشود.
منبع: مجله Happy Work
دنیای اقتصاد
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اجازه بدهیم کارکنان حرف بزنند!
کارکنان حرف های زیادی برای گفتن دارند اما نمی گویند. حرف زدنِ رو به بالا(up ward voice) موضوعی مهم در فرهنگ سازمانی است.
بعضی مدیران ، سکوت کارکنان را بیشتر از صدای آنها دوست دارند. وقتی کارکنان با ما صحبت نمی کنند به این معنی است که امید و تمایل خود را برای تغییر دادن شرایط و بهبود بخشیدن به اوضاع از دست داده اند.
صحبت کردن در مورد سازمان و مسائل آن، پیشنهاد دادن برای حل و فصل مسائل سازمان، سوال کردن در مورد آینده سازمان و نگران بودن در مورد سرنوشت سازمان یکی از نشانه های دلبستگی کارکنان به کار و سازمان است.
دو عامل مهم است که روی تصمیم کارکنان برای انتخاب بین صحبت کردن یا سکوت کردن موثر است:
1 آیا گفتن من منجر به نتیجه مطلوب می شود؟ آیا احتمال پذیرش آنچه می گویم وجود دارد؟
2 آیا گفتن من خطری برایم ایجاد نمی کند؟ آیا رئیسم با شنیدن آنچه می گویم خشمگین نمی شود؟
علاوه بر این دو عامل اصلی عوامل زیر هم اثرگذار هستند:
برون گرائی، وظیفه شناسی ومسئولیت پذیری کارمند،
رضایت شغلی کارمند وحمایت های سازمانی از او،
وجود یا عدم وجود احساساتی مثل خشم، یاس، صمیمیت، امنیت و ...
مافوقی که تحول گرا و اخلاق مدار است و فکر باز و پذیرا دارد.
فضای سالم گفت و گو در سازمان و وجود فرصت های رسمی و غیر رسمی مناسب برای گفت و گو
فضا را سالم کنیم. ترس را از فضای سازمان دور کنیم. از صحبتهای کارکنان حتی وقتی کمی تلخ است استقبال کنیم و از سکوت آنها که نشانه قطع امید آنهاست بترسیم!
دکتر بهزاد ابوالعلائی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هشت نوع فرهنگ سازمانی
براساس موضعگیری سازمانها نسبت به دو مقوله «تعاملات افراد» و «واکنش نسبت به تغییر»، هشت سبک فرهنگی شناسایی شده است که هم در مورد سازمانها کاربرد دارد و هم در مورد رهبران به صورت مجزا.
طی ۲۰ سال گذشته، محققان در شرکت مشاوره مدیریتی «اسپنسر استوارت»، این لیست را به طور مستقل مطالعه و بارها اصلاح کردهاند. این سبکها از این قرارند:
حمایتگر:
در این فرهنگ، تمرکز روی روابط و اعتماد متقابل است. محیط کار گرم، مشارکتی و دوستانه است. مردم به هم کمک و از هم حمایت میکنند. وفاداری، کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران بر صداقت، کار تیمی و روابط مثبت تاکید میکنند.
هدفمحور:
این فرهنگ، نمونه بارز آرمانگرایی و نوعدوستی است. در محیط کار، همه صبور، دلسوز و اهل مدارا هستند و تمام تلاش افراد این است که در بهبود وضع جهان در بلندمدت سهم داشته باشند. عامل اتحاد کارکنان، تمرکز بر پایداری و جامعه جهانی است؛ رهبران بر آرمانهای مشترک و مشارکت در فعالیتهای انساندوستانه تاکید دارند.
یادگیری:
اکتشاف، وسعت فکر و خلاقیت از مهمترین ویژگیهای یک فرهنگ مبتنی بر یادگیری است. محیط کار، محلی برای نوآوری و آزاداندیشی است. افراد همواره در حال ایدهپردازی هستند و تمامی روشهای ممکن را بررسی و امتحان میکنند. کنجکاوی، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران بر نوآوری، دانش و ماجراجویی تاکید دارند.
مفرح:
تفریح و هیجان از ویژگیهای اصلی این فرهنگ است. محیط کار شاد و سرزنده است و افراد معمولا کاری را انجام میدهند که خوشحالشان میکند. شادی و انگیزه، کارکنان را دور هم جمع میکند؛ رهبران بر اقدامات خودجوش و شوخطبعی تاکید دارند.
نتیجهگرا:
کامیابی و موفقیت از مهمترین ویژگیهای این فرهنگ است. محیط کار، مبتنی بر نتیجه و شایستهسالاری است. آرزوی قلبی افراد، رسیدن به عملکرد بالا است. آنچه کارکنان را با هم متحد میکند، میل به (افزایش) صلاحیت و موفقیت است؛ اولویت اصلی رهبران، نیل به اهداف است.
اقتدارگرا:
فرهنگ اقتدارگرا با ویژگیهایی مثل قدرت و قاطعیت شناخته میشود. محیط کار رقابتی است. افراد برای منافع شخصی خود تلاش میکنند. کنترل و تسلط، کارکنان را با هم متحد میکند؛ دغدغه اصلی رهبران، تسلط و اعتماد است.
ایمن:
برنامهریزی، احتیاط و آمادگی از جمله ویژگیهای یک فرهنگ ایمن است. محیط کار قابل پیشبینی است. افراد از خطرات آگاهند و تمامی جوانب را بررسی میکنند. میل به احساس امنیت و پیشبینی تغییرات است که کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران واقعگرا هستند و از قبل همه چیز را برنامهریزی میکنند.
قانونمدار:
در این فرهنگ، تمرکز اصلی روی احترام، ساختار و هنجارهای مشترک است. محیط کار باقاعده و روشمند است (هر کاری طبق روش خاص خودش انجام میشود). افراد معمولا تابع قوانین هستند و میخواهند با محیط سازگار شوند. همکاری، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران به روشهای مشترک و سنتهای قدیمی و ریشهدار اهمیت میدهند.
منبع: hbr
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید